آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

مادرانه برای آریا

خوش آمدید

هدیه تولد

خاله: برا تولدت چی هدیه بخرم؟ مامانی: یه چیزی بخر به دردش بخوره . خیلی اسباب بازی داره . دیگه اسباب بازی نخر. خاله:مگه دهه شصته؟ برا ما کادو کاموا میاوردن. آریا: مگه شما بچه گربه بودین؟ 
15 شهريور 1400

معجون افعی

داریم با خاله حرف میزنیم و مثلا میخواد شعبده بازی کنه ، میگه من به اینا مرجون میدم تغییر میکنن🤭 به خاله میگی یه فیلم قدیمی دیدم و خیلی دوستش دارم اسمش افیع بود 😀
13 تير 1400

شنبه

دیروز تکلیفتون این بود که ایام هفته رو بنویسید. میگی مامان شنبه رو عددی بنویسم یا حروفی؟😐 گفتم عددی بنویس. یه صفر گنده نوشتی 😏
19 ارديبهشت 1400

بولت ژورنال

از اونجا که یه j هستی از برنامه ریزی لذت میبری . دیروز که دیدی من دارم برنامه روزانه ام رو مینویسم گفتی به منم از این دفترا میدی، بهت یه سررسید دادم و برنامه ریزی کردی.  صحبت کردن : با خاله است. نشستی تنگت رو تماشا کردی و میگی خوب تماشا کردن ماهی هم تموم شد 😀 ...
25 فروردين 1400

الویه

دارم سالاد الویه درست میکنم میگی میشه بدی منم سیب زمینی ها رو خراش خراش کنم؟ 😀
12 اسفند 1399

حرفه ای

میگی مامان یادته من اون اولا که نشانه ها رو خوب یاد نمیگرفتم عصبانی میشدی؟ رفتارت اصلا حرفه ای نبود 😂😏
12 اسفند 1399

وزین

قراره از پاساژ ژیلا جمله بسازی . میگی : من در پاساژ ژیلا بودم . میگم نه مامان جان یه جمله بهتر و پر مایه تر بساز . میگی : من و بابا در پاساژ ژیلا بودیم 😐
20 بهمن 1399