برخيز كه ميرود زمستان
برخيز كه ميرود زمستان 
شيشه هايي كه از تميزي برق ميزنه، پرده هايي كه شسته شدن و كپه كپه روي كاناپه منتظرن تا اتو بشن و بشينن سر جاشون، كابينتايي كه وقتي درشونو باز ميكني از مرتب بودن و چيدمان جديدشون كيف ميكني و خونه ارغواني كه الان در عين بي نظمي بيرونيش يه نظم قشنگ توي وجودش لونه كرده، خبر از اومدن عيد ميده. كار كردن و بدو بدو و اون وسطاي كار نشستن و چاي و شيريني خوردن و خستگي در كردن داره نويد ميده كه بهار پشت دره.خريداي هول هولكي و نه كاملا طبق سليقه جنسايي كه نيومده تموم شده و از سايز بندي افتاده مژده اومدن حاجي فيروزو ميده و بالاخره عمو نوروز با عيدي هاش و شادي هاش و هواي فوق العاده اش از راه رسيده. بالاخره بهار از راه رسيده.
نوتلاي مامان اين روزها بيشتر كيف ميكنه چون با جابجا شدن مبلمان، خونه پر از هزارتو هاي مختلف شده و ميتونه لابه لاي مبلا سرگرم بشه و كسي هم كاري به كارش نداره. يادش بخير بچه كه بوديم اين روزها پوشيدن كفشهاي نو و قدم زدن توي خونه چه كيفي داشت و حالا اينكه ميبينم آريا كفشاي نوشو ميپوشه و توي خونه راه ميره و كسي جرات نميكنه از پاش درشون بياره مزه شيرين اون روزهارو مرور ميكنم. آخ كه بچگي چه متن قشنگ و تكرار نشدني اي داره. بچگي كن پسركم نوروزتو حس كن كه اين روزها بي تكراره.
منتظر آخر هفته ام كه خونه ارغواني يه دسته گل بشه و عروس فصلا مهمون ما و وجودمون بشه.
بيبي انيشتين، مجموعه اي كه خيلي طرفدار داره و من باب مزايا و معايب بي شمارش صفحات متعددي نوشته شده و خيلي هاشون توسط اينجانب مطالعه شده ولي با توجه به اينكه آريا خيلي به تلويزيون نگاه ميكرد و من ديدم برنامه ها هيچ مطلب آموزشي ندارن و جز اتلاف وقت فايده اي ندارن، تصميم گرفتم اين مجموعه رو براي آريا تهيه كنم. تا هم چيزي ياد بگيره هم وقتي كه جلوي تلويزيون ميذاره تلف نشه چون در صورت خاموش كردن تلويزيون هم حوصله اش سر ميرفت كه من كاملا بهش حق ميدادم. القصه كه من يك قسمت از اين مجموعه آموزشي حرفه اي رو دانلود كردم تا عكس العمل تافي كوچولو رو ببينم و با علاقه شديد شازده مواجه شدم.خلاصه بعد از حدود يك و نيم ماهي كه از اين موضوع ميگذره ظهر كه ميرسيم خونه اگه آريا توي مسير نخوابيده باشه بدو بدو ميره و دو تا كنترولو مياره و ميده دستمون كه تلويزيونو روشن كنيم ما هم چاره اي جز اطاعت امر نداريم ايشون دراز ميكشن جلوي تلويزيون و برنامه مورد علاقشونو تماشا ميكنن و ما بدون دخالت هاي گاه و بي گاه شازده نهارمونو ميخوريم و به محض تموم شدن قسمت مورد علا قه اش در همون حالت دراز كش ميفرمايند "دَ دَ " و ما هم دوباره اطاعت امر ميكنيم "فكر نكنيد خودمون خريد داريم و خريداي آخر سالمون مونده برا دقيقه نود" و شازده رو آماده ميكنيم و ميريم دردر. و انقدر بيرون از خونه شيطوني ميكنه كه خونه رسيدني منتظر خوردن شامه و بلافاصله ميخوابه.
و اما امسال هم تقويم سفارشي از نوع آريا نشان داشتيم كه يكي دو هفته پيش آماده شد و اينم تصاويرش.يك تقويم دريايي براي پسركي دريايي كه با وجودش يك دريا آرامش و شادي و عشق به خونه ما آورده.
