آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

مادرانه برای آریا

نظرات (2)

سمیرا مامان ترنم
3 اردیبهشت 93 19:27
سلام.ممنون که به وبلاگم سر زدید.خدا گل پسرت را محافظت کنه...ماشاالله خیلی نازه...در مورد همانژیوم از من پرسیده بودید...همه حرف هایی را که زدید کاملا درک میکنم...من هم این روزها را پشت سر گذاشتم...مطمئن باشید حرف مردم تمامی نداره و همیشه در مورد این مسئله سوال میپرسند...حتی گاهی از روی غرض و بهتر بگم مرض.پس شما باید خیلی قوی باشی...این شمایی که میتونی با عکس العملت به بچه ات اعتماد بنفس بدی...اولین تابستون یک نفر فکر میکرد من به خاطر همانژیوم دست بچه ام لباس استین کوتاه بهش نپوشونم...اما من بر خلاف این عمل کردم و خیلی عادی برخورد کردم و لباس آستین کوتاه هم به بچه ام میپوشوندم..کم کم این قضیه برای همه عادی شد...دکتر گفته بود درمان را میتونی بعد از دو سالگی شروع کنی...یه زمانی برای اینکه بچه ام دو ساله بشه لحظه شماری میکردم...اما الان این قضیه اینقدر عادی شده که الان که 2 سال و 7 ماهشه هنوز دکتر نبردمش...در مورد خود بچه هم یک زمانی متوجه میشه و خب نسبت به حرف اطرافیان هم عکس العمل نشون میده...اما مطمئن باش بچه خیلی راحت تر از ما با این قضیه کنار میاد....دختر من از من پرسید دستم چی شده گفتم اُخ شده.دیگه نپرسید و گاهی هم میگفت ببین شیطونی کردم دستم نخ نخ شده.(منظور از نخ همون مویرگها بود)توی مهدکودک هم دوستاش عکس العمل نشون دادند و پرسیدند چی شده که خودش گفت اُخ شده...اما اصلا جای نگرانی نیست...خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری...مطمئن باش خدا اینقدر نعمت به این فسقلی ها داده که این مشکل کوچولو به چشم نیاد و دیده نشه و همون ادمهایی که ایراد میگرفتند دیگه این مشکل را نبینند و حسرت داشته های این بچه ها را بخورند... میدونم مادری و حست را کامل درک میکنم...اما نکنه ناشکری کنی ...نکنه شیرینی این روزها را با غصه خوردن از بین ببری... در بین همه اطرافیان و دوست و اشنا هر کسی عکس العملی داشت و به سبک خودش حرف میزد و گاها موجب رنجش من میشدند...یک بار توی خیابون یه دختر جوون از کنارم رد و شد و پرسید دستش چی شد؟گفتم مادرزادی است...خودش را سریع جمع و جور کرد و با شرمندگی و ناراحتی گفت خانم شرمنده قصد فضولی کردن و ازار دادن نداشتم...فکر کردم حساسیت یا سوختگی است...تو را خدا ببخشید و رفت...تا حالا ندیده بودم کسی اینقدر قشنگ برخورد کنه....رفتارش خیلی خاص و متفاوت بود که تا امروز به یادم مونده....رفتار اطرافیان و حرفهایی که میزنند نشون دهنده شخصیت اونهاست...تو به دل نگیر...صبور باش و قوی...اینقدر محکم و قاطع در مورد این مشکل صحبت کن که کسی به خودش اجازه نده بخواد وارد حریمت بشه...هر کسی هم ازارت داد واگذارش کن به خدا...قوی باش تا بچه ات قوی بشه...هر کسی پرسید بگو همانژیوم و مادرزادی است...وقتی بگی مادرزادی است هیچ کسی به خودش دیگه اجازه نمیده توی کار خدا و خواست خدا دخالت کنه...
مامی الی
پاسخ
مرسی عزیزم از راهنمایی ها و دلداری خوبت شاید مردم از روی کنجکاوی میپرسن ولی من اصلا خوشم نمیاد. میدونم چند نفری در آینده هم خواهند پرسید و حتی میتونم حدس بزنم چی ها خواهند گفت! ولی مهم اینه که پسرم سلامته و امیدوارم این مشکل هم به زودی حل بشه به قول شما این خواست خدا بوده
زهرا
7 اردیبهشت 93 10:50
الهی...عزیزم مواظب خودت باش آریا جونی. انشا اله که زود زود خوب بشی.
مامی الی
پاسخ
چشم خاله جونم از این به بعد بیشتر مواظب خودم و مامانی هستم