سرمشق بهت سرمشق دادم که نوشتن رو تمرین کنی. رسیدیدم به سرمشق لــــــــــــا میگی ببین مامان این انگار گلوله منگنه است. نویسنده : مامی الی 8:14 لحظه لحظه بزرگ شدنت#مامان 24 تير 1399 157 0 0 ادامه مطلب
مودب داریم کفش میپوشیم میگم ؟آریا پاشنه کش میخوای؟ میگی :" نه مرسی میل ندارم " نویسنده : مامی الی 10:57 22 آبان 1398 221 1 1 ادامه مطلب
هاگوارتز داریم با هم هری پاتر میبینیم میپرسی مامان هری پاتر اینجا زندانیه؟ میگم نه مامان مدرسه اشه . میگی پس چرا شبا رو هم میمونه همونجا. نویسنده : مامی الی 10:56 لحظه لحظه بزرگ شدنت#مامان #مدرسه 22 آبان 1398 444 0 0 ادامه مطلب
وقت خواب پیش بابا دراز کشیدی روی تخت خواب و پتو رو کشیدی روی خودت به بابا میگی بیا زیر پتو . همه پوستتو بیار زیر پتو نویسنده : مامی الی 20:33 #خواب #بابا 20 مهر 1398 201 0 0 ادامه مطلب
قند و عسل بورقاغه = قوباغه گوتاه نقطانیا = مختارنیا جای اینکه بگی یه بار فلان طور شد میگی سه بار ... نویسنده : مامی الی 12:37 لحظه لحظه بزرگ شدنت 20 مهر 1398 233 1 0 ادامه مطلب
تخمه کارتون زندگی خصوصی حیوانات خانگی رو نگاه میکنی و میبینی که کیتی بارداره میگی مامان فهمیدم کیتی تخمه نی نی خورده الان تو دلش نی نی داره 😂 نویسنده : مامی الی 12:28 #نی نی #کارتون #مامان 20 مهر 1398 163 0 0 ادامه مطلب
تیش و مات نشستی داری لگو بازی میکنی و یهو میگی: تیش و مات و تمام . نویسنده : مامی الی 12:24 لحظه لحظه بزرگ شدنت#بازی 20 مهر 1398 403 0 0 ادامه مطلب
شکرکلام مردمکک = مردمک اسناپیا = پان اسپانیا 😂 نویسنده : مامی الی 10:53 2 ارديبهشت 1398 650 1 0 ادامه مطلب
هری پاتر تو قطار برگشت نشسته بودیم که گفتی مامان هری پاتر خوابیده . جهت نگاهت رو دنبال کردم دیدم یه نوجوان با عینک گرد تو ردیف های پشت سری نشسته موقع پیاده شدن هم یهو برگشتی گفتی مامان هری پاتر بیدار شد . ... نویسنده : مامی الی 10:27 لحظه لحظه بزرگ شدنت 11 دی 1397 246 3 4 ادامه مطلب