آریا و خاله
خانواده کوچولوی ما درگیر مساله رفتن خاله پریناز شده. آریا با این وابستگی عجیب و غریبش بیشتر از همه.
تا رفتن خاله سه ماهی فرصت داریم ولی خاله جون هفته گذشته رفت مشهد و آریا تمام مدت ذهنش درگیر برگشتن خاله اش بود. یه روز که عصبانی بود گفت : من با خاله ازدواج میکنم بعد خونه رو تارن عنکبوتی میکنم نتونه تکون بخوره .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی